loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت امام صادق,متن روضه,متن روضه امام صادق,امام صادق,روضه امام صادق,متن مداحی همراه باسبک,دانلود مداحی,جام چشم من بی تاب پر از غم می شد,سید مهدی میرداماد,شهادت امام صادق,روضه شهادت امام صادق

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2236 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1751 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1293 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 696 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 609 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6712 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2844 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3823 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3241 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3569 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4141 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5894 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4372 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4182 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 828 زمان : نظرات (0)

آسمونا بیقرارند کبوترا پرواز می کنند 

زائرا بیاین که دارند در بقیع رو باز می کنند

بارونیه آسمونش ، لب پنجره ی ایوونش ، عالمیه روضه خونش

وااای چه حکایتی،  وااای چه زیارتی،  وااای عجب غربتی

بیا و ببین مدینه چه اشکی این مردم میریزند

 تو بقیع دارند برای کبوترا گندم می ریزند

بی ضریح و بارگاهه،  این زیارت اگه کوتاهه،  لبریزه از اشک و آهه

حرف دلتو دوباره بگو،  از خاک پر از ستاره بگو،  از حرمی که نداره بگو

وااای چه حکایتی،  وااای چه زیارتی،  وااای عجب غربتی

آسمونا بیقرارند کبوترا پرواز می کنند 

زائرا بیاین که دارند در بقیع رو باز می کنند

بارونیه آسمونش ، لب پنجره ی ایوونش ، عالمیه روضه خونش

وااای چه حکایتی،  وااای چه زیارتی،  وااای عجب غربتی

یا امام صادق آقا چرا شب غم سر نمیاد  

حرمی نداری اما ازم که کاری بر نمیاد

سمت بقیع پر کشیدم ،رو به قبر تو سلام میدم  ، تنها تویی تو امیدم

باز به خاطرت می باره بقیع،   باز یه زائرت کنار بقیع، سر میذاره رو دیوار بقیع

وااای چه حکایتی،  وااای چه زیارتی،  وااای عجب غربتی

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1622 زمان : نظرات (0)

آسمان است و زمین دور سرش می گردد

آفتاب است و قمر خاک درش می گردد

این قد و قامتِ افتاده درخت طوبی است

این محاسن بخدا آبروی دین خداست

این حرم خانه ی زهراست مسوزانیدش

این حسینیه ی دنیاست مسوزانیدش

شعله پشت حرم فاطمه زاده نبرید

پسر فاطمه را پای پیاده نبرید

می بریدش، ببرید از وسط مردم نه

هر چه خواهید بیارید ولی هیزم نه

آی مردم بگذارید عبا بردارد

پیرمرد است و خمیده است عصا بردارد

از مسیری ببریدش که تماشا نشود

چشمی از این در و همسایه به او وا نشود

اصلًا این مرد مگر پای دویدن دارد؟

پیرمردی که خمیده است کشیدن دارد؟

بگذارید لبش یاد پیمبر بکند

وسط شعله کمی مادر مادر بکند

شعله ی تازه به چشمان غمینش نزنید

آسمان است و در این کوچه زمینش نزنید

شاید این کوچه همان کوچه ی زهرا باشد

شاید آن کوچه ی باریک همین جا باشد

شاید این کوچه همان جاست که زهرا اُفتاد

گر چه هم دست به دیوار شد اما اُفتاد

این قبیله همگی بوی پیمبر دارند

در حسینیه ی خود روضه ی مادر دارند

سه بار شمشیر کشید به روی صادق آل محمد هر بار شمشیر غلاف کرد وقتی سوال کردن علت غلاف شمشیر چیست؟ گفت: هر بار که اومد شمشیر بزنم پیغمبر دیدم با روی خشمگین به صورت من نگاه می کرد؛ اما کربلایی ها، یا رسول الله کجا بودی کربلا کار از شمشیر کشیدن هم گذشت،نا نجیب رو سینه حسین نشست.....

ای زینت دوش نبی روی زمین جای تو نیست

این خار خاشاک زمین منزل مأوای تو نیست

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2464 زمان : نظرات (0)

حضرت صادق مگر فرزند پیغمبر نبود

یا مگر ریحانه ی صدیقه ی اطهر نبود

با چه تقصیر و گنه بر خانه اش آتش زدند

اجر نشر دانش او شعله ی آذر نبود

اجر و پاداش رسول و عترت مظلوم او

در دل شب حمله بر باب اله اکبر نبود

نیمه شب کز خانه می بردند صاحب خانه را

بر روی دوشش عبا عمامه اش بر سر نبود

از برای بردن مولا کس از ابن ربیع

سنگدل تر، بی حیاتر، بلکه ظالم تر نبود

او پیاده می دوید و این به اسب خود سوار

گوئیا در سینه ی تنگش نفس دیگر نبود

دیدن بابا در آن حالت پسر را می کشد

خوب شد همراه بابا موسی جعفر نبود

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1656 زمان : نظرات (0)

لبریز درد ماتمم سر رفته از چشا غمم

در شب تلخ داغ شقایق، شب عروج حضرت صادق

مدینه شهر غربتِ، کوچه هاشم مصیبتِ

آتیش کشیدن به آشیونم، شبونه ریختن میون خونم

میون کوچه های غم، ذکر علی رو لبتِ

حضرت زهرای بتول فدایی مکتبتِ

الهی که بمیرم، شنیدم دستاتُ بستن

نمازت با کینه میون خونت شکستن

غریبه نیستن آقا قاتلای مادر هستن

آقام آقام آقام امام صادق

میخوام که زائرت بشم، مرغ مهاجرت بشم

پر بگیرم تا کنار قبرت، فدات بشم با این همه صبرت

روح مناجات منی قبله ی حاجات همه

هرکی میاد کنار تو ذکرش میشه یا فاطمه

چقدر دلم داره با تو حس رهایی

فقه تو باعث شد تا بشیم کرببلایی

کربلا و مدینه دیگه بسه جدایی

آقام آقام آقام امام صادق

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1474 زمان : نظرات (0)

امشب دلم بی تاب بی قراره / گوشه نشین ماتم دوباره

سنگینی غم روی سینه دارم / هوای غربت مدینه دارم

صد آه واویلا امام صادق

امشب دلم بی تاب بی قراره / گوشه نشین ماتم دوباره

سنگینی غم روی سینه دارم / هوای غربت مدینه دارم

چی میگذره بقیع تو این دقایق / شام غریبون امام صادق

هم ناله شیم با سوز ناله و آه / آجرک الله یا بقیة الله

خون جای اشک از دیده ی فلک ریخت / نمک به زخم کهنه ی فدک ریخت

امام صادق، شبیه زهرا / نامردما کشتن غریب تنها

ریختن تو خونه یه عده ای حرامی / از روی کینه ها و بی مرامی

سر نماز بالا سرش رسیدن / از زیر پا سجاده شو کشیدن

شرمی نکرد اونی که می کشیدش / خجالت از محاسن سپیدش

یادش میاد آقا غم های مادر / وقتی که بود فاطمه پشت اون در

می پیچه تو گوشش صدای سیلی / خدا رو چهره موند جای سیلی

صد آه واویلا امام صادق

خدا جسارتُ به حد رسوندن / علی رو تویِ کوچه می کشوندن

ناموسشُ زدن جلوی چشماش / دیگه نمی تونست که پاشه از جاش

به غیر سیلی با لگد به پهلوش / گوشواره و زخم های لاله ی گوش

اون در خونه ای که داشته مسمار / فاطمه بوده بین درب و دیوار

صد آه واویلا امام صادق

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 4705 زمان : نظرات (0)

جام چشم من بی تاب پر از غم می شد

داشت لبریز غم و گریه  نم نم می شد

هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب

 از نفس های من سوخته دل كم می شد

یه پیرمرد،یه پیر مرد محاسن سفید،یه خورده تند راه بری،اونایی كه پدر پیر دارن،دیدی كربلا میبریش،مشهد میبریش،یه خورده تندتر راه میری،نفسش میگیره،میگه بابا صبر كن پاهام دیگه رمق نداره. اون بی حیا سوار بر اسبش هی تند می رفت،امام صادق علیه السلام با اون كمر خمیده و  محاسن سپید.

هر قدم پشت سر مركب دشمن آن شب

 از نفس های من سوخته دل كم می شد

چرا؟

بند نعلین و كهن سالی و رنج كوچه

به زمین خوردن من داشت فراهم می شد

خیلی رو این كلمه تكیه می كنم، می خوام با این كلمه روز شهادت روضه بخونم،خودم خرج محرمم رو بگیرم،آی شیعه ها،آقاتون تو كوچه چند بار زمین خورد،یه پیرمرد ناتوان،چه جوری زمین میخوره،

ماه شوال كه از حال دلم باخبر است

با زمین خوردن من داشت محرم می شد

گفتم رو زمین خوردن حساس باش، می خوام با این كلمه روضه بخونم،دیگه از امروز به بعد تا محرم، هر جا شنیدی یكی زمین خورده،بزن تو سینه ات بگو،آخ حسین،چرا؟ آخه

بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت

من نمی خوام خیلی باز كنم،همتون یه عمری روضه خون و روضه فهمید

بی هوا خوردن من روی زمین علت داشت

در نظر روضه ی گودال مجسم می شد

حسین.....

آقاجان شما زمین خوردی،جدّتم كربلا زمین خورد،آقاجان شما رو، ابن ربیع با همه ی بی حیاییش،تو كوچه ها یه جوری برد زمین بخوری،شما رو تحقیر كنه،دیگه زخمی نزد،تازیانه ای نزد،اما ارباب ما كربلا،چند بار زمین خورد،وای وای،ای وای ای وای،مطمئنم حق این روضه رو ادا می كنی،والا نمی گفتم روز شهادتی. حسین ایستاده،دیگه رمق به بدن نداره،همه تیراندازا زدن،همه رمق حسین رو كشیدن،این همه داغ روی داغ دیده،عبارت مقتل میگه: نیزه اش رو به زمین فرو برد،یه خورده همین جور كه رو اسب نشسته،به نیزه تكیه بده، استراحت كنه،نانجیب یه نگاه كرد،دید حسین داره استراحت میكنه،گفت:نذارید حسین استراحت كنه،چیكار كردن،یا امام صادق،با شما همچین كاری نكردن،اما كربلا هر كی سنگ به دست گرفت: حسین رو سنگ باران كردن،سنگ به پیشونیش خورد،پیراهن عربیش رو بالا زد،سینه ی حسین پیدا شد،بگم یا نه؟ حرمله رسید تیر سه شعبه رسید،حسین..............آی آی،الهی بمیرم برات آقاجان،چنان تیر و زد،من نمی خوام معنی كنم،هركی عربی متوجه میشه،خودش ناله میزنه، مقتل میگه وقتی تیر سه شعبه رو زد،ابی عبدالله از پشت در آورد، ......  .....، دیگه  پاهاش رمق نداشت،از بالای ذوالجناح، با صورت....حسین....

یه نگاه به منصور كرد،امام صادق دید منصور لعنت الله علیه پشیمون شده،به زبون ما به غلط كردن افتاد،شمشیر رو انداخت،شروع كرد لرزیدن،گفت:هرچی می خوای ازم بخواه،من دیگه باهات كاری ندارم،امام صادق فرمود من و نیمه شب،سر برهنه كشوندی تو كاخت،بهم میگی از من چیزی بخواه، من كه با تو كاری ندارم، فقط من و زود برگردون خونه،چرا؟ آخه،زن و بچه ام منتظرن،داشتی من و می آوردی،همه میلرزیدن،بچه هام همه گریه میكردن،منصور دستور داد امام رو ببرن،یه جمله،كربلا هم همه بچه ها منتظر بودن،همه از خیمه ها ....حسین،دستت رو بیار بالا به نیت فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف سه مرتبه بگو حسین.

تعداد صفحات : 206

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 40
  • تعداد اعضا : 347
  • آی پی امروز : 474
  • آی پی دیروز : 656
  • بازدید امروز : 1,641
  • باردید دیروز : 6,157
  • گوگل امروز : 14
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 16,166
  • بازدید ماه : 16,166
  • بازدید سال : 1,331,199
  • بازدید کلی : 19,837,027